قاسم انوار

قاسم انوار

شمارهٔ ۹۱

۱

روی زمین لعل بدخشان شدست

جرعه ما قلزم و عمان شدست

۲

ذره ما شد همگی آفتاب

عقل درین واقعه حیران شدست

۳

کس نشنیدست و ندیدست این

مورچه ای را که سلیمان شدست

۴

هرکه ازین جرعه چشد قطره ای

بنده او خسرو و خاقان شدست

۵

گر نظری هست، ببین جان ما

تن همه جان، جان همه جانان شدست

۶

حسن و وفا هر دو بهم ساختند

کار جهان جمله بسامان شدست

۷

جان و دل قاسمی از شوق دوست

مغرب سر، مشرق عرفان شدست

تصاویر و صوت

نظرات