قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شمارهٔ ۱۱

۱

می‌رساند از ره ظلمت به منزل مور را

آنکه پنهان در دل هر ذره دارد نور را

۲

وادی عشق است و اول ترک هستی گفته‌ام

کرده‌ام بر خویشتن نزدیک راه دور را

۳

به نگردد از رفوکاری جراحت‌های دل

بخیه بی‌نفع است زخم کاری ناسور را

۴

زهر چشمش را هجوم گریه‌ام در کار بود

تلخی بادام او می‌خواست آب شور را

۵

کج‌روان را راستی باید که گردد دستگیر

می‌شود رهبر عصا در وقت رفتن کور را

۶

ظالمان را آتشی جز حرص نتواند گداخت

شعله‌ای باید که سوزد خانه زنبور را

۷

با سفال خویش هر کس می‌تواند ساختن

می‌زند بر فرق قیصر کاسه فغفور را

۸

پنجه مژگان او قصاب چون بربود دل

همچو شهبازیست کز جا بر کند عصفور را

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نصرت الله
۱۴۰۰/۰۴/۱۴ - ۱۴:۱۵:۰۰
در مصرع دوم بیت آخر اشکال تایپی وجود دارد که ممکن است کمی آن را ناخوانا کند. بهتر آن است که این مصرع به این صورت نگاشته شود:«همچو شهبازی است کز جا بَرکند عصفور را»