
قصاب کاشانی
شمارهٔ ۵
۱
نهاده حسن تو بنیاد دلربایی را
گرفته گل ز رخت بوی بیوفایی را
۲
کسی نیافته قدر برهنه پایی را
خراج نیست در این ملک بینوایی را
۳
رسا نمیشود از سعی خامه تقدیر
به قد آن که بریدند نارسایی را
۴
ز خون دل ثمری جلوه ده در این گلزار
چو سرو چند کنی پیشه خودنمایی را
۵
ز زهد خشک به تنگ آمدم شراب کجاست
که تا به آب دهم خرقهٔ ریایی را
۶
رضا به عشرت عالم نمیشود قصاب
کسی که یافت چو من لذت جدایی را
تصاویر و صوت

نظرات
ناصر
نصرت الله