
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۰۶
۱
مرده بودم از خمار می، شرابم زنده کرد
کشته بود آتش مرا، ساقی به آبم زنده کرد
۲
از نصیحتهای غمخواران، جنون بازم خرید
گلشن افسرده بودم آفتابم زنده کرد
۳
مرده بودم در کفن، افکند از عارض نقاب
همچو کرم پیله شوقش در نقابم زنده کرد
۴
بی تو ضعفم بود غالب، مردهام پنداشتند
مژده وصلت رسید و اضطرابم زنده کرد
۵
زندگی از هر عذابی هست مشکلتر مرا
بعد مردن باید از بهر عذابم زنده کرد
۶
از خجالت مرده بودم کز چه بی او زندهام
تا خیال او کُشد باز از حجابم، زنده کرد
۷
بس که افغان دوستم قدسی، اجل چون در رسد
میتواند مطرب از صوت ربابم زنده کرد
نظرات