
قدسی مشهدی
شمارهٔ ۲۲
۱
وبال جان اسیران مکن رهایی را
مده به اهل وفا یاد بیوفایی را
۲
به مرگ هم نبریدم به هرکه پیوستم
کسی نخوانده چو من جزو آشنایی را
۳
میسرست وصالت مرا ولی چه وصال
که یاد میکنم ایام بینوایی را
۴
زهی ستاره روشن که دیده شب چو چراغ
تمام کرد به روی تو روشنایی را
۵
مرا ز عشق بتان پیشه مشق رسواییست
فکندهام ز قلم حرف پارسایی را
۶
به جز تو قدسی اگر داده دل به یار دگر
قبول کرده ز بت دعوی خدایی را
نظرات