قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

شمارهٔ ۲۹۷

۱

کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خویش

شکوه‌ها دارد دلم از طاقت بسیار خویش

۲

بسته بودم در، شب وصلش به روی آفتاب

عاقبت چون چشم دشمن، کرد روزن کار خویش

۳

عاریت از طره شمشاد نستانم گره

غنچه این گلشنم، خود عقده‌ام در کار خویش

۴

در پی چشمت دلی دارم ز نرگس خسته‌تر

حال بیمارم بپرس از نرگس بیمار خویش

۵

مصر، یوسف را ز خاطر برد سودای وطن

دید چون افزون ز کنعان گرمی بازار خویش

تصاویر و صوت

دیوان حاجی محمدجان قدسی مشهدی به کوشش محمد قهرمان - حاج محمد جان قدسی مشهدی - تصویر ۵۲۲

نظرات