
سراج قمری
شمارهٔ ۱
۱
هین در فکن به جام، شراب مغانه را
پرنور کن ز قبلهٔ زردشت خانه را
۲
سرد است، گرم کن ز تف آتش شراب
این هفت سردسیر خراب زمانه را
۳
هرچند ضد یکدگرند این چهار طبع
یک باده آشتی دهد این چارگانه را
۴
از پردهٔ عراق دل من ملول شد
یک ره بزن به پردهٔ دیگر چغانه را
۵
خواهی که دل چو لاله ز آن ده تهی کنی
پرکن ز می چو غنچه لبالب چمانه را
۶
یک ره به یک دو باده، سبکسار شو از آنک
بار گران ضعیف کند زور شانه را
۷
در پا فکنده دان ز گرانی تو سنگ را
بر سر نهاده از سبکی بین تو شانه را
نظرات