سراج قمری

سراج قمری

شمارهٔ ۱۵

۱

آیا دلم از رنج برآساید گویی؟

بند از گره زلف تو، بگشاید گویی؟

۲

هرگز بود آن روز که چون طوطی، قمری

از پستهٔ لب‌هات، شکر خاید گویی؟

۳

خورشید نشاطم که ز گردونش کسوف است

روزی رخ از آن آینه بنماید گویی؟

۴

گرچه شب زلفین تو آبستن غم‌هاست

زان زنگیم آخر طربی زاید گویی؟

۵

نه در حق من هرچه ترا شاید، می‌گوی

زیرا که ترا هرچه نمی‌شاید گویی

۶

خط بر طرف روی تو یارب چه خوش افتاد

بر ماه کسی غالیه می‌ساید گویی؟

تصاویر و صوت

برگزیده اشعار سراج الدین قمری آملی به اهتمام یدالله شکری - سراج الدین قمری آملی - تصویر ۸۵

نظرات

user_image
محمد خراسانی
۱۴۰۳/۰۴/۱۲ - ۰۸:۰۹:۵۲
بحر این شعر : هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف اخرم