
سراج قمری
شمارهٔ ۱
۱
تا توانی زکس امید مدار
زانکه کس لهو را به غم نفروخت
۲
زانکه از پیش شمع، پروانه
روشنایی امید داشت و بسوخت
۳
با عدو هیچ صلح مکن
که بجز جنگ و کینه نتوان توخت
۴
باد با خاک جنگ کرد و بجست
پنبه با موم صلح کرد و بسوخت
نظرات