عبدالقادر گیلانی

عبدالقادر گیلانی

شمارهٔ ۱۱ - پای دل

۱

پای دل در کوی عشقت تا به زانو در گِل است

همّتی دارید با من زانکه کاری مشکل است

۲

من ندانم کین دل دیوانه را مقصود چیست

کو همیشه سوی سرگردانی من مایل است

۳

فیل محمودی فرو ماند اگر بیند به خواب

بارسنگینی که از درد تو ما را بر دل است

۴

ای دل آواره آخرچند میگوئی مگو

اندران کوئی که پای صدهزاران در گل است

۵

همدمم آه است، محرم غم در ایام شباب

وقت عیش و نوجوانی وچه ناخوش حاصل است

۶

خودبخود گویم سخنها بگریم زار زار

محرم راز غریبان لابد اشک سائل است

۷

محیی با این زندگانی گر گمان داری که تو

راه حق رفتی یقین میدان نه ، فکر باطل است

تصاویر و صوت

نظرات