
حافظ
غزل شمارهٔ ۱۳۳
۱
صوفی نهاد دام و سَرِ حُقِّه، باز کرد
بنیادِ مکر با فلکِ حُقِّهباز کرد
۲
بازیِ چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عَرضِ شعبده با اهلِ راز کرد
۳
ساقی بیا که شاهدِ رعنایِ صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغازِ ناز کرد
۴
این مطرب از کجاست که سازِ عراق ساخت؟
و آهنگ بازگشت به راهِ حجاز کرد
۵
ای دل بیا که ما به پناهِ خدا رویم
زآنچ آستینِ کوته و دستِ دراز کرد
۶
صنعت مَکُن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل درِ معنی فراز کرد
۷
فردا که پیشگاهِ حقیقت شود پدید
شرمنده رَهرُوی، که عمل بر مجاز کرد
۸
ای کبک خوش خُرام کجا میروی؟ بایست
غَرِّه مشو که گربهٔ زاهد نماز کرد
۹
حافظ مکن ملامتِ رندان که در ازل
ما را خدا ز زهدِ ریا بینیاز کرد
تصاویر و صوت















نظرات
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
علی
شرح سرخی بر حافظ
مسعود کربلایی
مرتضی
مسعود
کمال
احمد صدری
amin
سعید آقائی
سهیل قاسمی
نیکومنش
مرتضی
بیگانه
محمد تقوی رفسنجانی
رضا
پاسخ به یاوه سراییهای او،امیدواراست که عاقبت بیضه اش درکلاه خواهدشکست وبی آبرویی نصیب اوخواهدشد.زاهدایمن مشوازبازی غیرت زنهارکه ره ازصومعه تادیرمغان این همه نیستساقی بیا که شاهدِ رعنای صوفیاندیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد"شاهد رعنای صوفیان": دراینجا حافظ به طعنه وطنزسخن می گوید وصوفی حُقّه باز رابه تمسخر شاهد رعنا می نامد. صوفی ریاکارکه باحُقّه بازی خودراپاک ومنزّه جلوه داده وبه دیگران نازمی فروشدو فخرمی ورزد.معنی بیت: ساقی بیا وباده بیاور تابساطِ عیشمان تکمیل شود! ببین صوفی حُقّه بازچگونه به مانندِ شاهد زیباروی ورعنا،باعشوه وکرشمه جلوه گری می کند ونازمی فروشد!پری نهفته رخ ودیو درکرشمه ی حُسنبسوخت دیده زحیرت که این چه بوالعجبیست!این مُطرب از کجاست که سازِ عراق ساختو آهنگِ بازگشت به راه حجاز کرداین بیت نیز همانندِ بیت پیشین باچاشنی طنزوطعنه اشاره به صوفی دَغل بازاست.مطرب : نوازنده، دراینجا کنایه ازصوفی حُقّه بازاست که سازمخالف می زند. یعنی درپرده ی عراق آهنگ می زند ودرپرده ی حجازفرود می آید به اصطلاح امروزی راهنمای چپ می زند وبه راست می پیچد! ضمن آنکه این معنا را نیز دردل خود دارد که صوفی متظاهر جهت سیروسیاحت به کشورعراق می رود ودربازگشت چنین وانمود می کند که از سفرحج زیارت برمی گردد!.ساز: آلات و ادوات موسیقی.عراق: گوشهای در دستگاههای ماهور، نوا، و راستپنجگاه، و آواز افشاری از ملحقات دستگاه شور.سازعراق ساخت: دردستگاه عراق نواخت بازگشت: در اصطلاح موسیقی فرود آمدن از لحنی به لحن اصلی دستگاه موسیقی است نوازنده پس از نواختن گوشه های دستگاه اصلی در آخر سر به همان دستگاه اصلی فرود می آید امّا صوفی باعراق آغازکرده درحجاز فرودمی آید!.حجاز: نام پرده ایست از دوازده گانه اصلی موسیقی سنّتی.معنی بیت: این مطربِ دروغین( صوفی حقّه باز) ازکجاآمده معلوم نیست چه آهنگی می زند! درپرده ی عراق آغاز کرد حالا درپرده ی حجازفرودمی آید این دیگرچه نوع نغمه پردازیست!مطرب باید به اصول موسیقی کاملاً آگاه باشد ومطابق موازین وضوابط مربوطه ودرست بنوازد تا راه به جایی داشته باشد وحظّی روحانی نصیب شنوندگانش گردد.مطرب عشق عجب سازونوایی دارد نقش هرپرده که زد راه به جایی دارد.ای دل بیاکه مابه پناه خدارویمزآنچ آستین کوته و دست دراز کردزآنچ: اززآنچه، بدان دلیلآستین کوته: خرقه ی صوفیان ظاهراً دارای آستین کوتاه وگشاد داشت.دست دراز: کنایه ازطمع ورزی وتعلّق خاطرصوفیان،برخلافِ ظاهرشان به دنیا وجاه ومال است.معنی بیت: ای دل بیا ازاین حُقّه بازی صوفیان به خداوند پناه ببریم زیرا این قوم باظاهری فریبنده باطنی ناپاک دارند. لباسهایشان نشان اززُهد وتقواست امّا آنها شیفته ی جاه ومال دنیوی هستند. به زیر دَلق ملمّع کمندها دارنددرازدستی این کوته آستینان بین!صنعت مکن که هر که محبّت نه راست باختعشقش به روی دل درِ معنی فراز کردصنعت مکن: حیله گری مکنمحبّت راست باختن: مهرورزی ازروی صداقت وراستییکی ازمعانی فراز بسته هست دراینجا نیزبه معنی بسته بکاررفته است.معنی بیت: ای صوفیِ حُقّه باز،حیله گری مکن که هرکس ازروی صداقت ودرستی مهروزی نکند عشقِ اوبی ثمرخواهدبود وراه به جایی نخواهدبُرد عشق هایی که از روی حیله ونیرنگ باشد درمعنی رابه روی دل می بندد.حدیث عشق زحافظ شنو نه ازواعظاگرچه صنعت بسیار درعبارت کردفردا که پیشگاه حقیقت شود پدیدشرمنده رهروی که عمل بر مَجاز کردمَجاز: غیرحقیقی،خلافِ حقیقتمعنی بیت: فردا که پرده ازروی حقیقت برداشته شودوروز رستاخیز فرارسد آنگاه راهروان طریق حقیقت روسفید خواهندشد درحالی که راهروان راههای دروغین شرمسار وروسیاه خواهندبود.خوش بُوَدگرمَحکِ تجربه آیدبه میانتاسیه روی شودهرکه دراوغَش باشدای کبکِ خوش خرام کجا میروی بایستغُرّه مشو که گربه ی زاهد نماز کردکبکِ خوش خرام: بنظرمی رسدکنایه ازشاه شجاع بوده باشد که زاهدان ریاکار دردستگاه حکومتی او رخنه کرده بودند.غرّه مشو: فریفته شدن، گول خوردنگربه ی زاهد نماز کرد: اشاره به داستانیست که کلیله ودمنه آمده است. دراین داستان گربه ی زاهد می خواست درمورد اختلاف خرگوش و کبکنجیر قضاوت کند هر دو را با تظاهر به عبادت فریب داد وخورد.معنی بیت: ای شاه شجاع عزیز به توداستان گربه ی زاهد را باز یادآوری می کنم تا ازآن عبرت بگیری وریاکاران اطراف خودرا بشناسی پس فریب ظاهرآنهارامخور آنها درظاهرپاکدامن وباتقواهستند امّا درونی ناپاک وآلوده دارند.دیدی آن قهقهه ی کبکِ خرامان حافظکه زسرپنجه ی شاهین قضا غافل بود!حافظ مکن ملامت رندان که درازلما را خدا ز زهدِ ریا بینیاز کردزهدریا: تقوا و پارسایی که به تظاهر وریا انجام پذیرد.معنی بیت: ای حافظ خراباتیان و وارستگانِ ازتعلّقات دنیوی ودینی راسرزنش ونکوهش مکن ازابتدای خلقت خداوند مارندان را ازپرداختن به تظاهر وخودنمایی بی نیازکرده وما رابی ریا آفریده است.زخانقاه به میخانه می رود حافظمگرزمستی زهدریابه هوش آمد
ارغنون
دانیال
فرهاد ۲
عارف مشکوری
حمید رجبی
علیرضا
محمود
محمود عبادی
در سکوت
Mahmood Shams
دکتر صحافیان
سید حمیدرضا عباسی
سفید
سفید
برگ بی برگی
علی زندوکیلی