
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۰۴
۱
دارایِ جهان نصرتِ دین خسروِ کامل
یَحییِ بنِ مُظَفَّر مَلِکِ عالمِ عادل
۲
ای درگهِ اسلام پناهِ تو گشاده
بر رویِ زمین روزنهٔ جان و دَرِ دل
۳
تعظیمِ تو بر جان و خِرَد واجب و لازم
اِنعام تو بر کون و مکان فایض و شامل
۴
روزِ ازل از کِلکِ تو یک قطره سیاهی
بر رویِ مَه افتاد که شد حلِّ مسائل
۵
خورشید چو آن خالِ سیَه دید، به دل گفت
ای کاج که من بودَمی آن هندویِ مقبل
۶
شاها فلک از بزمِ تو در رقص و سَماع است
دستِ طَرَب از دامنِ این زمزمه مَگسِل
۷
مِی نوش و جهان بخش که از زلفِ کمندت
شد گردنِ بدخواه گرفتار سَلاسِل
۸
دورِ فلکی یکسَره بر مِنْهَجِ عدل است
خوش باش که ظالم نَبَرد راه به منزل
۹
حافظ قلمِ شاه جهان مقسِمِ رزق است
از بهرِ معیشت مَکُن اندیشهٔ باطل
تصاویر و صوت











نظرات
مجید
پاسخ: «کاج» صورت قدیمی «کاش» است و در شعر و نثر کهن سابقه دارد. نمونهٔ دیگر از حافظ:تعبیر رفت یار سفر کرده میرسدای کاج هر چه زودتر از در درآمدی
محمدرضا
داریوش
گمنام
حافظ دوست
رضا ساقی
سیدمحمد
نیکومنش
احمدرضا امینی
برگ بی برگی
برگ بی برگی
پاسخ قانع کننده برای حل مسایل توسط انسان میتواند زنده شدن خداوند به ذات خود توسط انسان بر روی زمین باشد که میتوان از آن به بیان نمودن خدا از طریق انسان در روی زمین تعبیر نمود و توسط انسانهای کامل مانند پیامبران ، اولیاء خدا و انسانهای کامل و عارف چنین امری امکان پذیر است . این قابلیت برای نوع انسان وجود دارد .
در سکوت
کوروش
Abbasrapper
پری نصیری
پارسی
محمد کلهر
بهنیا
آشنا محیالدین
مازیار
مهسا .م