
حافظ
غزل شمارهٔ ۳۱۹
۱
سالها پیرُویِ مذهبِ رندان کردم
تا به فتویّ خِرَد حرص به زندان کردم
۲
من به سرمنزلِ عَنْقا نه به خود بُردم راه
قطعِ این مرحله با مرغِ سلیمان کردم
۳
سایهای بر دلِ ریشم فِکَن ای گنجِ روان
که من این خانه به سودایِ تو ویران کردم
۴
توبه کردم که نبوسم لبِ ساقی و کنون
میگَزَم لب که چرا گوش به نادان کردم
۵
در خِلافآمدِ عادت بطلب کام! که من
کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم
۶
نقش مستوری و مستی نه به دستِ من و توست
آن چه سلطانِ ازل گفت بکن، آن کردم
۷
دارم از لطفِ ازل جنَّتِ فردوس طمع
گرچه دربانی میخانه فراوان کردم
۸
این که پیرانهسَرَم صحبتِ یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبهٔ احزان کردم
۹
صبحخیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم
۱۰
گر به دیوانِ غزل صدرنشینم چه عجب؟
سالها بندگیِ صاحبِ دیوان کردم
تصاویر و صوت













نظرات
ملیحه رجایی
هادی
nazanin
هادی عدلو
علی
رضا ۶۵
فرهاد
بهنام
حافظ پرست
روفیا
روفیا
دکتر ترابی
تماشاگه راز
محدث
منم
روفیا
بابک چندم
مجید
مصطفا
نادر
فرهاد
علی
رضا اعرابی
پاسخ به پرسش علی جان:در خلاف آمد عادت بطلب کام که منکسب جمعیت از آن زلف پریشان کردمآنچه از دیدگاه اهل سلوک ناپسند است ، گرفتاری به مسایل روزمره حیات حیوانی است. باید عرف و عادت را شکسته ، از اعمال و احوال ناسازگار با اصول روزمرگی برای رسیدن به مقصود بهره گرفت. بنابراین معنای بیت این است:کام و توفیق خود را در کارهایی جستجو کن که بر خلاف جریان عادی و روز مرگی هستند ،چنانکه من جمعیت و آرامش خاطر خود را از زلف پریشان یار بدست آوردم.برگرفته از کتاب آب طربناک اثر دکتر سید یحیی یثربی
رضارضایی
روفیا
روفیا
نادر..
ناشناس
نادر..
روفیا
روفیا
روفیا
فاطمه
روفیا
رضا
مزدک
آریا والا
روزدار
سروش
م. طاهر
م. طاهر
روفیا
سعید
روزدار
پاسخ می دهید: "هر چه کردم، "همه" از دولت "قرآن" کردم. و اینکه " کنون می گزد لب که چرا گوش به نادان کرده!؟!"پنجم، "صبح خیزی" و "سلامت طلبی" نیز می توانند دستورات خردمندانه ای باشند، که قرآن نیز به آن ها اشاره دارد و این مورد هم تناقضی با یادداشت من نداشته و چه بسا می تواند مهر تاییدی بر آن باشد. پایدار و تندرست باشید
رضا ثانی
بنده
سعید
پاسخهای در خور دریافت ما را از اشعار حضرت حافظ افزون تر می کنند در بیت یکی مانده به آخر صبح خیزی و سلامت طلبی به معنی اگر صبح خیزی و سلامتی می خواهی ... درسته یا به شکل فاعلی به معنی اگر می خواهی مانند حافظ صبح خیز و سلامت باشی ... درسته لطفا دوستان راهنمایی بفرمایند ممنون
ه طالبی
دینا
بابک دولتی
محمد
علی
آرش
برگ بی برگی
پاسخشان مثبت باشد او آدرس را ارائه می کند که هر چه به انجام رسانیده همگی از دولت و برکتِ قرآن بوده است، و همین بیت اثبات کننده این مطلب است که عرفان و حکمتی که حافظ بیان می کند چکیده و عصاره ای از عرفانِ اسلامی است، برخی از حافظ دوستانِ ناباور ممکن است حساسیت نشان داده و گره در ابرو اندازند و یا بدیل هایی برای واژه قرآن بیابند تا سخنِ حافظ را برابرِ سلیقه خود تغییر دهند اما بنظر میرسد از این نکته غفلت می ورزند که اصولأ هرگونه عرفان و یا حکمتی اعم از شرقی یا غربی ریشه در آموزه هایِ مذهبی دارند، از میترائیسم و بودیسم و مهر پرستی تا زرتشت و یهودیت و مسیحیت و اسلام، همگی یک هدف مشترک را دنبال میکنند که آن هم معرفت و شناختِ انسان نسبت به خود است که در نهایت منتج به شناختِ هستی و خداوند یا زندگی خواهد شد، پس تعصباتِ قومی و نژادی که امروزه گریبانِ انسان را گرفته است در دورانِ حافظ محلی از اِعراب نداشته و حتی سرودنِ شعر و یاد داشتنِ زبان عربی فضیلت محسوب می شده است چرا که هدفِ آن بزرگان رسانیدنِ پیغامهای زندگی بخشی بوده که اتفاقاََ نفی کننده نژاد پرستی و قومیت گرایی است و حافظ از طریق آموزه های قرآن به چنین مهمی یعنی کسبِ جمعیت از این زلفِ پریشان دست یافته است. گر به دیوانِ غزل صدر نشینم چه عجب سالها بندگیِ صاحبِ دیوان کردم صدر نشینیِ حافظ به دیوانِ غزل بر احدی پوشیده نیست بنحوی که حتی رقیبانِ هم عصرِ حافظ نیز ناچار در برابرِ آن سرِ تعظیم فرود آورده اند، پس حافظِ لسان الغیب که در یک معنی صاحبِ دیوانِ غزلیاتِ خود را حضرت دوست می داند و نظری هم بر تقارب معنایی با صاحبِ عدل و محکمه الهی و همچنین محاسبات دارد می فرماید به هیچ وجه این صدر نشینی چیزِ عجیبی نیست چرا که او سالهایِ متمادی بندگیِ صاحبِ دیوان را کرده است، یعنی اگر نبود این اخلاصِ حافظ در بندگیِ خداوند، دیوانی با این ویژگیهای شگفت انگیز در ابعادِ مختلفی که می شناسیم هم وجود نداشت.
در سکوت
یزدانپناه عسکری
یزدانپناه عسکری
هیچ