حافظ

حافظ

غزل شمارهٔ ۳۸۹

۱

چو گل هر دم به بویت جامه در تن

کنم چاک از گریبان تا به دامن

۲

تنت را دید گل گویی که در باغ

چو مستان جامه را بدرید بر تن

۳

من از دست غمت مشکل برم جان

ولی دل را تو آسان بردی از من

۴

به قول دشمنان برگشتی از دوست

نگردد هیچ کس با دوست دشمن

۵

تنت در جامه چون در جام باده

دلت در سینه چون در سیم آهن

۶

ببار ای شمع اشک از چشم خونین

که شد سوز دلت بر خلق روشن

۷

مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز

برآید همچو دود از راه روزن

۸

دلم را مشکن و در پا مینداز

که دارد در سر زلف تو مسکن

۹

چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ

بدین سان کار او در پا میفکن

تصاویر و صوت

دیوان حافظ به اهتمام محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی، به خط حسن زرین خط، مرداد ۱۳۲۰ شمسی ، زوار، چاپ سینا، تهران » تصویر 398
دیوان حافظ به خط سلطانعلی مشهدی با تصاویر حاشیهٔ افزوده در دورهٔ گورکانی هند » تصویر 175
دیوان حافظ دانشگاه پرینستون نوشته شده به تاریخ جمادی الثانی ۹۲۶ هجری قمری » تصویر 200
دیوان حافظ نسخه‌برداری شده در رمضان ۸۵۵ ه.ق توسط سلیمان الفوشنجی » تصویر 214
دیوان لسان الغیب سنهٔ ۹۲۰ هجری قمری دارای مقدمهٔ منثور » تصویر 275
دیوان کهنه حافظ (از روی نسخه خطی نزدیک به زمان شاعر) به کوشش ایرج افشار - مولانا خواجه شمس الدین محمد حافظ - تصویر ۳۵۷
دیوان مولانا شمس الدین محمد حافظ شیرازی به اهتمام دکتر یحیی قریب - حافظ شیرازی - تصویر ۳۷۵
فریدون فرح‌اندوز :
سهیل قاسمی :
محسن لیله‌کوهی :
فاطمه زندی :
محمدرضا مومن نژاد :
عندلیب :
افسر آریا :
محمدرضاکاکائی :

نظرات

user_image
ملیحه رجایی
۱۳۸۹/۱۰/۱۴ - ۰۷:۳۵:۴۹
معنی بیت 1: دایما ً به امید تو به شوق دیدارت مانند گل جامه را تاگریبان چاک می زنم .معنی بیت 2: گویا گل در باغ تن زیبای تورا دیده که مانند افراد مست و بیقرار از رشک و حسد جامه خود را از تن پاره می کند و از غنچه به گل تبدیل می شود.معنی بیت 5: تن زیبای تو در میان لباس نازک و لطیف مانند شراب در جام لطیف و زیبا نمایان می شود و در سینه سفید و بلورین تو قلبی چون سنگ سیاه و سخت و جود دارد.معنی بیت 6: ای شمع اشک ببار زیرا داغ دل تو برمردم آشکار می شود پس چون نتوانستی رازعشق را پنهان سازی شایسته گریه خونبار هستی.معنی بیت 7: ا زدوستان روی بر مگردان وکاری مکن که از روزنه و منفذ سینه ام آه جگر سوز خارج شود.معنی بیت 9: از آنجاییکه حافظ دل به گیسوی تو بسته است پس این گونه کار او را نادیده مگیر و کوچک نشمار.
user_image
لطفی
۱۳۹۰/۱۱/۱۳ - ۰۵:۲۱:۰۳
بیت 4: نگردد هیچ کس را
user_image
لطفی
۱۳۹۰/۱۱/۱۳ - ۰۵:۲۳:۳۶
بیت 4: نگردد هیچکس با
user_image
میترا کریم زاده
۱۳۹۲/۱۱/۱۸ - ۰۳:۵۵:۱۶
معنی بیت 3 : جان بردن:کنایه از نجات یافتن و رها شدن.من از دست غم عشق تو به سختی می توانم نجات یابم و رها شوم ولی تو چه آسان دل مرا ربودی و عاشق خود ساختی .
user_image
سلحشور
۱۳۹۳/۰۳/۱۰ - ۰۲:۰۴:۳۰
با سلام در مصرع دوم بیت 4 نگردد هیچکس با دوست دشمن کلمه با نوشته نشده است
user_image
مرد پارسی
۱۳۹۴/۰۳/۰۹ - ۱۴:۲۰:۳۷
بیت چهارمنگردد هیچ کس با دوست،دشمن
user_image
رضا ساقی
۱۳۹۷/۰۷/۲۱ - ۱۴:۱۳:۴۳
چوگل هردَم به بویت جامه درتنکنم چاک از گریبان تا به دامنچوگل: مانند گل جامه: لباسبه بویت: 1-به عطروبوی تو، 2- به امید و در انتظارتو. معنی بیت: همانند غنچه ی گل که درزمان شکفتن پیراهن برتن می دَرد من نیز به امید دسترسی به تو ازشدّتِ اشتیاق، جامه ی خویش ازگریبان تابه دامن پاره می کنم.اغلب شاعران عنوان "گل" را در وصف زیبایی رخسار معشوق بکارمی گیرند لیکن حافظ چنانکه عادت اوست دست به کار غیرمعمول وحافظانه ای زده و"گل" رادر وصف خویش بکار گرفته است امّا نه برای توصیف زیبایی رخسار خویش بلکه برای برجستگی تصویرمشتاقی ونشان دادن بی قراری برای دیدارمعشوق. "گل وعاشق" هردودرچاک کردن گریبان باشنیدن بوی دوست همانند یکدیگرعمل می کنند.نفس نفس اگرازبادبشنوم بویشزمان زمان چوگل ازغم کنم گریبان چاک تَنت رادید گل گویی که درباغچومستان جامه رابدرید برتنمعنی بیت: گُل تا شمایل زیبای تورا درباغ مشاهده کرد همچون مستانِ اختیارازکف داده، ازروی رشگ وبی تابی جامه برتن دردید.مگرنسیم خطت صبح درچمن بگذشتکه گل به بوی توچون صبح جامه درید من ازدست غمت مشکل برم جانولی دل را تو آسان بردی از منمعنی بیت: مشکل است که من توانسته باشم ازدست غم واندوه توجان سالم ببرم درحالی که توخیلی راحت دل من را ربودی ومراشیدا وشیفته ی خودساختی.دل ازمن برد وردی ازمن نهان کردخداراباکه این بازی تدان کردبه قول دشمنان برگشتی ازدوستنگردد هیچ کس با دوست دشمنبه قول: بنابه گفته ی، دراثربدگوییِبرگشتی: روی برگردانیدیمعنی بیت: ای محبوب دریغا که توتحت تاثیرگفته های کینه توزان قرار گرفتی وازدوست خویش(از عاشق صادق خویش) روی برگردانیدی! آنها بدخواه توبودند وتوندانسته بادشمنان خویش دوست شدی!زآنجاکه رسم عادت وعاشق کُشیّ توستبادشمنان قدح کِش وبا ما عتاب کن!تَنت در جامه چون در جام بادهدلت در سینه چون در سیم آهنتن سیمین معشوق به باده وشراب، سینه ی بلورینش به قطعه ای نقره وطلا ودلش ازسختی وسنگینی به آهن تشبیه شده است.معنی بیت: ای معشوقِ سیمبر، تن لطیف وهوس انگیز تو دردرون جامه ی حریری ونازک همچون شراب خوشگوار دردرون جام بلورین است. لیکن دلِ نامهربان وسنگین تو دردرون سینه، گویی که تکّه ای آهن دردرون قطعه ای طلا یا نقره جای گرفته است.ببُرد ازمن قرار وطاقت وهوشبُت سنگین دل وسیمین بناگوشببارای شمع اشک ازچشم خونینکه شد سوز دلت بر خلق روشنشمع دراینجا کنایه ازعاشق است.معنی بیت: ای شمع که درفراق معشوق می سوزی ومی سازی ازچشم خونبارخویش اشکهایت راروان کن که ازسوزوگدازتو اسرارعشق واشتیاق توبرهمگان برملا شده است.من وشمع صبحگاهی سزد اَربه هم بگرییمکه بسوختیم و ازما بُتِ ما فراغ داردمکن کز سینه‌ام آه جگرسوزبرآیدهمچو دود ازراهِ روزنمعنی بیت: ای معشوق، نامهربانی آنقدرمکن که ازسینه ام آه آتشین وجگرسوز برخیزد وهمچون دود که از روزن برآید دودازسر ودهان وچشمانم برآید ورخسارسپیدتو رامکدّرسازد.تاچه کندبارُخ تو دودِ دل منآینه دانی که تاب آه ندارد.دلم را مشکن و در پا میندازکه دارد درسرزلف تو مسکنمعنی بیت: ای محبوب دلم را به جور وجفامشکن ودرزیرپایت پایمال نکن دلم رامحترم دارد بدان سبب که درچین وشکن زلف توجای گرفته است.درچین طُرّه ی تودل بی حفاظ ِمنهرگزنگفت که مسکن مالوف یادبادچودل درزلف توبسته‌ست حافظبدین سان کار او در پا میفکنمعنی بیت: وقتی می بینی که حافظ دل به زلف توبسته انصاف نیست که دل عاشق وشیدای خودرا درزیرپا بیندازی واینچنین خواروخفیف کنی.آنکه پامال جفاکردچوخاک راهمعذرمی خواهم وخاک قدمش می بوسم.
user_image
همیشه مست
۱۳۹۷/۰۸/۰۱ - ۰۸:۰۳:۳۲
در آغوشم بیا و گردنم را بگیر اندر میان دستهایتنگو دارد دهانت بوی انگور که مستم از شراب چشمهایتنبوده جز می و مستی انیسم طلسم ابن رفاقت را شکستیتو از صد کوزه ی می صد خم انگور شرابی تر به قلب من نشستیدویدم تا به کوی تو رسیدم تو خاتون منی همداستانیاگر سیبی تو من آدم ترینم همین آری همین باشد جوانیتو تر کردی کویر سینه ام را مفاعیلن مفاعل باز گل کردتویادت نیست اما گفته بودم برو اما به قلبم باز برگردتو برگشتی پر از شعر شبانه تو را چون حرف حافظ یافتم من« تنت در جامه چون در جام باده دلت در سینه چون در سیم آهن»
user_image
در سکوت
۱۴۰۱/۰۵/۱۸ - ۱۰:۰۱:۳۷
این غزل را "در سکوت" بشنوید
user_image
یوسف شیردلپور
۱۴۰۱/۱۰/۲۷ - ۱۴:۱۲:۳۰
اجرای این غزل اثری فاخر و استادانه  ازخسرو آواز استاد شجریان  درالبوم ساز خاموش فوق العاده است
user_image
j akbari
۱۴۰۲/۰۷/۱۸ - ۱۲:۲۸:۲۳
اجرای استاد شجریان بسیار زیباست و چنان بعضی از بیت ها را جانسوز می خواند که باعث حیرت می شود . شجریان میراث دار ادبیات و موسیقی وهویت ماست.