
حاجب شیرازی
شمارهٔ ۱۴۷
۱
جام جهان بین جم به طالع میمون
پر می وحدت کنم ز خم فلاطون
۲
خم فلاطون و جام جم به چه ارزد
هر چه بود جام دل ز جوهر مکنون
۳
گل به چه ارزد چو باشد آن رخ زیبا
سرو چه باشد چو بالد آن قد موزون
۴
سرو بنالد به باغ و گل نشود باز
با قد موزون و آن دو گونه گلگون
۵
بسته عشق تو را به سلسله غم نیست
طره لیلی است عقد گردن مجنون
۶
نام نکو مایه تجارت دنیاست
کس نشود از چنین معامله مغبون
۷
چونکه تجارت به من ز تیغ متاع است
عقل مبیع است و جان به حسن تو مرهون
۸
مهر تو با آب و خاک پاک عجین است
ای همه تریاکیت ز نشئه معجون
۹
شهرت سیل سرشکم از غم عشقت
ساحل سیحون گرفت و ساحل جیحون
۱۰
تشنگی عالمی به آب زلال است
تشنگی اهل دل به شربت قانون
۱۱
لجه مواج طبع «حاجب » واجب
ریخت همی بر کنار لؤلؤ مخزون
تصاویر و صوت

نظرات