صابر همدانی

صابر همدانی

شمارهٔ ۱

۱

یک عمر به سر بردیم، با ناله و افغان‌ها

ما در سر کوی دوست، بلبل به گلستان‌ها

۲

حسنی که بود در عشق، بی‌طعنه و بهتان نیست

خوش آنکه نیندیشد از طعنه و بهتان‌ها

۳

ما وصف دهان یار ز اغیار نهان گوییم

کآب حیوان را نیست قدری برِ حیوان‌ها

۴

از کفر سر زلفش، یک شمه بیان کردند

بر باد فنا دادند ایمان مسلمان‌ها

۵

گل گرچه دو روزی بیش در ساحت گلشن نیست

حسن گل و قبح خار، باقی است به دستان‌ها

۶

دندان سلامت را آنگاه تو دانی قدر

کت نیم شبی خیزد درد از بن دندان‌ها

۷

تا در دل شب آیا بیدار که را بینند؟

اجرام سماواتی زآنند نگهبان‌ها

۸

خواهی که دری کوبی، باری در نیکان کوب

تا باز کنندت در، بی‌منّتِ دربان‌ها

۹

پیمان‌شکنان زاول پیمانه‌شکن بودند

پیمانه چو بشکستند، شد نوبتِ پیمان‌ها

۱۰

گر هر که نمک می‌خورد، می‌داشت نمک منظور

با سنگ نمی‌گردید طی عمر نمکدان‌ها

۱۱

تغییر زبان و خط جز سیر جهالت نیست

کو گوش که ننیوشد افسانهٔ نادان‌ها

۱۲

این طرفه غزل (صابر) بشکست غزل‌ها را

گویی نه برابر کن با دفتر و دیوان‌ها

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صابر همدانی با مقدمهٔ کیوان سمیعی - صابر همدانی - تصویر ۱۴۲

نظرات