
صابر همدانی
شمارهٔ ۱۵
۱
یار رقیب دیده، سزایش ندیدن است
دندان کرم خورده، علاجش کشیدن است
۲
باید که عضو عضو تو کوشند بهر شکر
آن سانکه شکر گوش، نصیحت شنیدن است
۳
پاداش یک دقیقه که غافل شوی ز حق
یک عمر پشت دست بدندان گزیدن است
۴
برخیز و باش از گذر عمر بهره مند
وقت سحر که باد صبا در وزیدن است
۵
چیزی که کفر محض بود در طریق عشق
غافل ز یاد خسته دلان آرمیدن است
۶
آزاده مرغ باش، که از بهر ماکیان
تا روی بام خانه مجال پریدن است
۷
از پایبست زلف نکویان مجو قرار
گنجشک دامدیده، دلش در تپیدن است
۸
گلچین، مهارتی بهسزا بایدش رفیق
آنجا که نوک خار مرادش خلیدن است
۹
جائیکه عندلیب صفت صبر می توان
(صابر) چو گل چه جای گریبان دریدن است
نظرات