
صابر همدانی
شمارهٔ ۳۶
۱
بیا، که دیده گذارم تو را بجای قدم
خوش آمدی و گل آورده ای، صفای قدم
۲
بپرسش دل من گرچه دیر می آئی
بیا که جان گرامی تو را فدای قدم
۳
ز خاک کوی تو ننهادهام برون قدمی
به راه عشق مرا این بود خطای قدم
۴
بده تمیز ره نیک و بد زهم، ورنه
بهر کجا که نهی بنگری سزای قدم
۵
زمامداری اعضای تست در خور عشق
خوش آن کسی که شدش عشق رهنمای قدم
۶
دو چشم بر درو (صابر) نشسته ام که مگر
دمی به گوش من آید تو را صدای قدم
نظرات