
صابر همدانی
شمارهٔ ۳۸
۱
ز دوری تو، ملالی که داشتم، دارم
دلم فسرده و حالی که داشتم، دارم
۲
اگرچه با شب هجران گرفته خو دل من
امید روز وصالی که داشتم، دارم
۳
چو از خیال تو فارغ نمی توان بودن
به دل هنوز خیالی که داشتم، دارم
۴
دگر، نه سیر گلستان رواست بی تو مرا
دگر، نه آن پر و بالی که داشتم، دارم
۵
به عمر خویش نیاسودهام ز طعن رقیب
کنون چو پیش، وبالی که داشتم دارم
۶
نشاط هر دو جهان رو کند اگر به دلم
غم بدیع جمالی که داشتم، دارم
۷
زمانه نیست به تغییر خوی من قادر
همان خجسته خصالی که داشتم دارم
۸
چو بدر نیست مرا سیر قهقرا صابر
هنوز حد کمالی که داشتم، دارم
تصاویر و صوت

نظرات