صابر همدانی

صابر همدانی

شمارهٔ ۴۶

۱

دیشب، مَهِ من! انجمن آرای که بودی؟

خلقی به تو مجنون و، تو لیلای که بودی؟

۲

بر دامن وصلت، مه من! دست که آویخت؟

در گلشن عشرت، گل رعنای که بودی؟

۳

هنگام تبسم به دهان تو، که پی بُرد؟

ز آن لعل لبت حل معمای که بودی؟

۴

خونا به فشان از بُنِ مژگان که گشتی؟

با لشگر حُسن از پی یغمای که بودی؟

۵

سرمست، که را ساختی از بادهٔ عشقت

چون نشئه تو در ساغر صهبای که بودی؟

۶

لوح دل من، صورت غیری نپذیرفت

ای آفت دل! شاهد معنای که بودی؟

۷

با دیدهٔ خود بر رخ خویشت نظری بود

در مردمک دیدهٔ بینای که بودی؟

۸

آگه چو طبیب از دل بیمار که گشتی؟

در تسلیت خاطر شیدای که بودی؟

۹

من اشک فشان بودمت از غم، تو نگفتی

ز آن زلف دوتا سلسلهٔ پای که بودی؟

۱۰

(صابر)! بُوَد امروز دلت خرم و روشن

دوش آینه دار رخ زیبای که بودی؟

تصاویر و صوت

دیوان اشعار صابر همدانی با مقدمهٔ کیوان سمیعی - صابر همدانی - تصویر ۲۵۱

نظرات