
سید حسن غزنوی
شمارهٔ ۱۸۶
۱
دردت ز دلم بدر نمی داند شد
وین سوز تو از جگر نمی داند شد
۲
نزد تو به سر دوان بیایم چکنم
چون بی تو مرا به سر نمی داند شد
نظرات