هاتف اصفهانی

هاتف اصفهانی

غزل شمارهٔ ۳۰

۱

با حریفان چو نشینی و زنی جامی چند

یاد کن یاد ز ناکامی ناکامی چند

۲

بی تو احوال مرا در دل شب‌ها داند

هر که بی هم چو تویی صبح کند شامی چند

۳

باده با مدعیان می‌کشی و می‌ریزی

خون دل در قدح خون دل آشامی چند

۴

بوسه‌ای چند ز لعل لب تو می‌طلبم

بشنوم تا ز لب لعل تو دشنامی چند

۵

گرچه در بادیهٔ عشق به منزل نرسی

اینقدر بس که در این راه زنی گامی چند

۶

هاتف سوخته کز سوختگان وحشت داشت

مبتلی گشت به همصحبتی خامی چند

تصاویر و صوت

نظرات