
هاتف اصفهانی
غزل شمارهٔ ۷۳
۱
خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله
ماه و تو به کف شیشه و در دست پیاله
۲
در طرف چمن ساقی دوران می عشرت
در ساغر گل کرده و پیمانهٔ لاله
۳
بر سرو و سمن لؤلؤ تر ریخته باران
بر لاله و گل در و گهر بیخته ژاله
۴
وز شوق رخ و قامت تو پیش گل و سرو
بلبل کند افغان به چمن فاخته ناله
۵
ای دلبر گلچهره که مشاطهٔ صنعت
بالای گل از سنبل تر بسته کلاله
۶
آهنگ چمن کن که به کف بهر تو دارد
گل ساغر و نرگس قدح و لاله پیاله
۷
عید است و به عیدی چه شود گر به من زار
یک بوسه کنی زان لب جان بخش حواله
۸
گفتی چه بود کار تو هاتف همهٔ عمر
هر روز دعا گوی توام من همه ساله
نظرات