
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۸۲
۱
دیده تا بر هم زدم سامان باغ از دست رفت
ذوق مستی داشتم چون گل، ایاغ از دست رفت
۲
پای در دامان کشیدم شد گریبانگیر، عشق
رفتم از دنبال دل، کنج فراغ از دست رفت
۳
رنگ مطلب ریختن خاکسترم بر باد داد
بویی از گلزار می جستم، دماغ از دست رفت
۴
تا سرآمد کوچه راه عمر، پا ازکار ماند
بس که سودم کف به هم ز افسوس، داغ از دست رفت
۵
عزم کویش داشتم، دانش به حیرانی کشید
کوچه راهی طی نکردیم و سراغ از دست رفت
۶
زیر گردون بود ازمی بزم ما روشن حزین
در شبستانی به این ظلمت، چراغ از دست رفت
تصاویر و صوت

نظرات