
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۳۲
۱
حلاوت در مذاقم نیست آب زندگانی را
نفس باشد رگ تلخی، شراب زندگانی را
۲
پر پرواز باشد رنگ و بوی مستعار او
وفا نبود گل پا در رکاب زندگانی را
۳
کس از سیل سبکسر، پایداری چون طمع دارد؟
عنان پیچیدنی نبود، شتاب زندگانی را
۴
ز بار روزگار زندگانی، جان به لب دارم
رساندم بر لب بام، آفتاب زندگانی را
۵
ورق گرداندن باد خزان، سازد پریشانش
عبث شیرازه می بندی، کتاب زندگانی را
۶
عیان گردد به روز مرگ، چون بیدار خواهی شد
نباشد حاجت تعبیر، خواب زندگانی را
۷
ندارد غیر لیلی جسم مجنون، جان شیرینی
وگرنه عشق کی می داشت تاب زندگانی را
۸
سبوی تشنه، می را می کند با خاک ره یکسان
سفال تن به خشکی بست، آب زندگانی را
۹
خبر کی باز گوید آنکه از خود بی خبر باشد؟
نمی پرسند از عاشق، حساب زندگانی را
۱۰
حزین ، از خامی مشرب، بیابان مرگ خواهی شد
چه از پی می روی موج سراب زندگانی را؟
نظرات