
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۶۵۳
۱
جز ذکر تو ساقی، دگر اوراد ندارم
می ده که سر صحبت زهّاد ندارم
۲
بی تابی دامم نه ز اندوه اسیری ست
من تاب فراموشی صیّاد ندارم
۳
از قید محبت نتوان یافت رهایی
بیرون شد ازین بیضهٔ فولاد ندارم
۴
ای شیشهٔ طاقت زده بر خاره کجایی؟
در سنگدلی چون تو دگر یاد ندارم
۵
خاموشیم از ناله نه قانون شکیب است
آسوده نیم، قوّت فریاد ندارم
۶
بیرون ننهم پا ز دل خود که خراب است
دیوانهٔ عشقم، سر آباد ندارم
۷
سنگین دلی ناز تو غلتاند به خونم
حاجت به سبکدستی جلاد ندارم
۸
ساقی دوسه ساغر به کدو ربز، گدا را
از پیر مغان جز طلب ارشاد ندارم
۹
آخر نه حزین توام ای دوست وفا کو؟
دیری ست که خاطر ز غمت شاد ندارم
نظرات