
حزین لاهیجی
شمارهٔ ۱۹۸
۱
تا حرفی از آن لعل می آلود برآمد
لخت دلم، از دیده نمک سود برآمد
۲
از بس که دلم آتش عشق تو نهان کرد
رفتم نفس از سینه کشم، دود برآمد
نظرات