هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۲۱۷

۱

وه! که رفت آن شوخ و بر ما کرد بیداد از فراق

از فراق او بفریادیم، فریاد از فراق!

۲

یار با اغیار و ما محروم، کی باشد روا؟

دشمنان شاد از وصال و دوست ناشاد از فراق

۳

در فراقت حالم از هر مشکلی مشکل ترست

هیچ کس را این چنین مشکل نیفتاد از فراق

۴

آنکه روزم را سیه کرد از فراقت، همچو شب

روز او چون روزگار من سیه باد از فراق!

۵

در بهار از نکهت گل بوی وصلت یافتم

وه! که می آید خزان و می دهد یاد از فراق

۶

داد و فریاد هلالی گفته ای: از دست کیست؟

این تغافل چیست؟ فریاد از تو و داد از فراق!

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۱۲۱

نظرات