هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۳۲۵

۱

دلا، زان لب زلال خضر می خواهی، خیالست این

ز آتش آب می جویی، تمنای محالست این

۲

کسان گویند: هر جوینده ای یابنده می باشد

ترا می جویم و هرگز نمی یابم، چه حالست این؟

۳

قدت را نی الف می خوانم و نی سرو می گویم

بلند و پست چون گویم؟ که دور از اعتدالست این

۴

بهجرانش دم آبی که می گردد نصیب من

جدا زان لب حرامم باد! اگر گویم: حلالست این

۵

بشام غم، هلالی، بسکه زار و ناتوان گشتی

کسی ناگاه اگر بیند ترا، گوید: هلالست این!

تصاویر و صوت

نظرات