هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۳۲۹

۱

عاشقم کردی و گفتی با رقیب تندخو

عاشق روی توام، با هر که می خواهی بگو

۲

جان من، دلجویی اغیار کردن تا بکی؟

گاه گاهی هم دل سرگشته ما را بجو

۳

ای طبیب، از بهر درد ما غم درمان مخور

زانکه ما با درد بی درمان او کردیم خو

۴

همچو مویی شد تنم، گو: از میان بردار عشق

بعد ازین مویی نگنجد در میان ما و او

۵

رفت آن آب حیات از جویبار چشم من

کی بود، یارب، که آب رفته باز آید بجو؟

۶

صورت دعوی گل، معنی ندارد با رخت

چون ندارد صورت و معنی چه سود از رنگ و بو؟

۷

بر سر کویش، هلالی، رخ بخون شستن چه سود؟

سوی تیغ آبدارش بین و دست از جان بشو

تصاویر و صوت

نظرات