حیدر شیرازی

حیدر شیرازی

شمارهٔ ۱۹ - و له ایضا

۱

روز نوروز و می و مطرب و معشوق و بهار

مستی و عشرت و آغوش و بر و بوس و کنار

۲

سمن و نسترن و یاسمن و سرو چمن

سوسن و برگ گل و جام می و روی نگار

۳

کام و آرام و نشاط و طرب و عیش و خوشی

سرو و شمشاد و گل و سنبل و سیب و به و نار

۴

مستی نرگس و رنگ چمن و سایه ی بید

غلغل بلبل و بوی گل و آواز هزار

۵

شیوه و ناز و عتاب صنم سیم اندام

شاهد و شمع و شراب و بت شیرین گفتار

۶

باغ و صحرا و لب جوی و قد سرو سهی

عنبر و عود و عبیر و سمن و مشک تتار

۷

چشم در شاهد و گل در بر و ساغر در دست

گوش بر مطرب و می در سر و لب بر لب یار

۸

یار در مجلس و مه در خور و حیدر با دوست

باده در ساغر و جان در بر و دل با دلدار

۹

خوش بود این همه گر دست دهد وقت صبوح

خوش بود این همه گر جمع شود فصل بهار

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سید مصطفی سامع
۱۴۰۲/۰۵/۰۱ - ۱۷:۴۹:۰۹
شعر شماره ۱۴دوازده امامی  به دل گر ترا ذکر داور نباشدیقین دل بغیرش منور نباشد چو باشی  به دین محمد مطیعگذار رهت  سوی سقر نباشد چو مومن بسان خلیل نبی شوترا ترسی از آب و  آذر نباشد اگربیمی  ازفعل زشتت ندارییقین اعقتادت به محشر نباشد اگرتارک واجبات خداییترا صالحان یار و یاور نباشد خوشا گرکه داری به دل حب احمدترا هولِ از روز آخر نباشد اگر قاسم نار وجنت ندانیجواز ترا  مُهر حیدر نباشد وصی بلا فصل احمد به عالمسوای علی میرمنبر نباشد شه صف شکن شیروشمشیر احمدبحزمرتضی شاه صفدر نباشد گرت بغض زهرای اطهربه دل هستترا آشنا آب کوثر نباشد به دل گر نداری  ولای حسن رایقین مقتدایت پیمبر نباشد اگر در دلت عشق شاه شهید هستدلیلش بجز شیر مادر نباشد شبیه  حسین شو مطیع خدایتترا بیمی از ظلم کافر نباشد چو هستی گرفتار درد وبلا هارهنده بجز آل اطهر نباشد به قربان دین شو بسان ابوالفضلترا باکی از دست وپیکر نباشد چو باشد زمین و زمان پر زماتمبه غم های زینب برابر نباشد اگر مهر سجاد و باقر در عالمنداری ترا  حال بدتر نباشد اگر دین و آییین جعفر ترا هستدگرجای ترسی زکیفر نباشد ز موسی کاظم شفایی بخواهمثالش طبیب توانگر نباشد ز شاه خراسان بخواه هرچه خواهیچو شاه رضا مهربانتر نباشد گدای عطای جواد تقی شوبه مانند  او کس عطاگر نباشد دو صد شاه ورهبر که باشد درعالمچو هادی مرا میر و رهبر  نباشدپناه همه بی پناهان به دورانبغیرحسن شاه عسکر نباشد برای امام زمانت دعا کنبجز از دعا راه دیگر نباشد نمودی اگر پیشه  تقوا برایتترا (سامعا)خوف بی مر نباشد