
همام تبریزی
شمارهٔ ۲۵
۱
حسن تو را ممالک دلها مسخر است
مقبل کسی که وصل تو او را میسر است
۲
بر منزل مبارک تو هر که بگذرد
گوید که این خلاصه هر هفت کشور است
۳
آبش چو کوثر است و چو دُر سنگ ریزهها
بادش نسیم عنبر و خاکش معصفر است
۴
چشم و دل از مشاهدهات بی نصیب نیست
نقشت چو بر صحیفه جانم مصور است
۵
آن آفتاب را که بسوزد شعاع او
چشم عقول روی چو ماه تو مظهر است
۶
کحل جواهر است غبار منازلش
زان چشم عاشقان تو دایم منور است
۷
گلزار چون بهشت شود فصل نو بهار
جانم فدای آن که از این هر دو خوشتر است
۸
گفتم به سرو اگر چه خرامیدنت خوش است
بالای خوش خرام دلارام دیگر است
۹
در جان نیشکر نبود آن حلاوتی
کاندر لب و حدیث و دهان تو مضمر است
۱۰
از بندگیت دورم و جان با تو در حضور
جایی که نیست خلوت جان چشم بر در است
تصاویر و صوت

نظرات
کاربر سیستمی