
همام تبریزی
شمارهٔ ۲۷
۱
بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل است
این که عیسی بار خر بر دوش گیرد مشکل است
۲
ای عزیزان رهرو راه دلارام است دل
چون سبکبار است پیش از کاروان در منزل است
۳
مرغ عرشی آرزوی آشیان دارد ولی
چون کند پرواز تا دربند این آب و گل است
۴
اشتیاق روی جانان است جان را در جهان
تا نپنداری که در زندان رضوان غافل است
۵
انتظاری مینماید روزگار وصل را
اختیاری چون ندارد میل او بیحاصل است
۶
عاشقان در انتظار دوست جانی میدهند
در سر هر یک خیال آن که با من مایل است
۷
گرچه در دریای عرفان هست کشتیها روان
هر که زین دریا نشانی میدهد بر ساحل است
۸
ذوق دل بخشد سخنهای همام از بهر آنک
جان او سیراب از انفاس اصحاب دل است
نظرات
Mohammad Radmanesh
کاربر سیستمی