همام تبریزی

همام تبریزی

شمارهٔ ۳۳

۱

وداع چون تو نگاری نه کار آسان است

هلاک عاشق مسکین فراق جانان است

۲

نگر مفارقت جان ز تن چگونه بود

به جان دوست که هجران هزار چندان است

۳

ز وصل خود نفسی پیش از آن که دور شوم

اگر به جان بفروشی هنوز ارزان است

۴

مجال دیدن رویت نماند چشمم را

که شکل مردمکش زیر اشک پنهان است

۵

بگو که تا نشود کاروان روان امروز

که ز آب دیده اصحاب روز باران است

۶

هنوز سرو روانم ز چشم ناشده دور

دل از تصور دوری چو بید لرزان است

۷

بدان امید که بوسند نعل یکرانت

نهاده بر سر راه تو روی یاران است

۸

ز هر طرف که نظر می‌کنم برابر تو

هزار سینه نالان و چشم گریان است

۹

نظر به جانب زلف تو می‌کنم او نیز

برای خاطر این خستگان پریشان است

۱۰

ز هم بریدن یاران به تیغ ناکامی

چو هست عادت گردون مرا چه تاوان است

۱۱

تو می‌روی و همام از پی تو می‌نگرد

ز دل بریده امید و حدیث در جان است

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
کاربر سیستمی
۱۴۰۰/۰۴/۰۱ - ۱۱:۵۸:۰۵
تغییرات حاصل از پردازش تصحیحات ارسالی آقای پدرام شعبان‌زاده تغییر مصرع ۴ از «بدجان دوست که هجران هزار چندان است» به «به جان دوست که هجران هزار چندان است» تغییر مصرع ۵ از «از وصل خود نفسی پیش از آن که دور شوم» به «ز وصل خود نفسی پیش از آن که دور شوم» تغییر مصرع ۸ از «که شکل مردمکش زیر اشاک پنهان است» به «که شکل مردمکش زیر اشک پنهان است» تغییر مصرع ۱۰ از «که زاب دیده اصحاب روز باران است» به «که ز آب دیده اصحاب روز باران است» تغییر مصرع ۱۵ از «ز هر طرف که نظر می کنم برابر تو» به «ز هر طرف که نظر می‌کنم برابر تو» تغییر مصرع ۱۷ از «نظر به جانب زلف تو می کنم او نیز» به «نظر به جانب زلف تو می‌کنم او نیز» تغییر مصرع ۱۹ از «ز هم بریدن باران به تیغ ناکامی» به «ز هم بریدن یاران به تیغ ناکامی» تغییر مصرع ۲۰ از «چو هست عادت گر دون مراچه تاوان است» به «چو هست عادت گردون مرا چه تاوان است» تغییر مصرع ۲۱ از «تو می روی و همام از پی تو می نگرد» به «تو می‌روی و همام از پی تو می‌نگرد»