
همام تبریزی
شمارهٔ ۹۵
۱
رویت به از آن آمد انصاف که میباید
با روی تو در عالم گر گل نبود شاید
۲
با ما نفسی بنشین کان روی نکو دیدن
هم چشم کند روشن هم عمر بیفزاید
۳
گر هر سر موی از من صاحبنظری باشد
نظارهٔ رویت را چشمی دگرم باید
۴
در زلف تو آویزم وز بند تو نگریزم
زنجیر گر این باشد دیوانه بیاساید
۵
دیدار چو بنمودی دلها همه بربودی
کو آینه تا دل را از دست تو برباید
۶
زنهار غنیمت دان دوران لطافت را
کاین عهد گل خندان بسیار نمیپاید
۷
روزی دو درین منزل از بهر توام خوشدل
بی صحبت منظوران دنیا به چه کار آید
۸
از خاک درت گردی در چشم همام افشان
تا مردمک چشمش یک لحظه بیاساید
تصاویر و صوت


نظرات
۲۴۶
کاربر سیستمی