حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۱۳۶

۱

ای که با سوز غم عشق تو می سازد دل

تا بکی ز آتش سردای تو بگذارد دل

۲

گرچه عار آیدم از شاهی ملک در جهان

بغلامی تو امروز همی نازد دل

۳

روح قدسی بجنیبت کشی من آید

علم عشق تو روزیکه برافرازد دل

۴

شهسوارا پی درمان دلم رنجه مشو

که دو اسبه ز پی درد تو می تازد دل

۵

آنچنان در غم عشق تو شدم مستغرق

که بشادی نتواند که بپردازد دل

۶

گرچه در چنگ غمت عود صفت میسوزم

هیچ نقشی بجز از درد تو ننوازد دل

۷

زان سبب نام دل خود بزبان میآرم

که تو میسوزی و با سوز تو میسازد دل

۸

گر نه امید لقای تو بود روز جزا

حاشا لله که بجنت نظر اندازد دل

۹

آشکارا نظر از خلق جهان دوخت حسین

که نهانی نظری با تو همی بازد دل

تصاویر و صوت

نظرات