اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۱۷۳ - افکار انجم

۱

شنیدم کوکبی با کوکبی گفت

که در بحریم و پیدا ساحلی نیست

۲

سفر اندر سرشت ما نهادند

ولی این کاروان را منزلی نیست

۳

اگر انجم همانستی که بود است

ازین دیرینه تابی ها چه سود است

۴

گرفتار کمند روزگاریم

خوشا آنکس که محروم وجود است

۵

کس این بار گران را برنتابد

ز بود ما نبود جاودان به

۶

فضای نیلگونم خوش نیاید

ز اوجش پستی آن خاکدان به

۷

خنک انسان که جانش بیقرار است

سوار راهوار روزگار است

۸

قبای زندگی بر قامتش راست

که او نو آفرین و تازه کار است

تصاویر و صوت

کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری با مقدمهٔ احمد سروش - تصویر ۲۹۰

نظرات