اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۱۷۹ - کرم کتابی

۱

شنیدم شبی در کتب خانهٔ من

به پروانه می گفت کرم کتابی

۲

به اوراق سینا نشیمن گرفتم

بسی دیدم از نسخهٔ فاریابی

۳

نفهمیده ام حکمت زندگی را

همان تیره روزم ز بی آفتابی

۴

نکو گفت پروانهٔ نیم سوزی

که این نکته را در کتابی نیابی

۵

تپش می کند زنده تر زندگی را

تپش می دهد بال و پر زندگی را

تصاویر و صوت

نظرات