
اقبال لاهوری
بخش ۲۰۳ - بهشت
۱
کجا این روزگاری شیشه بازی
بهشت این گنبد گردان ندارد
۲
ندیده درد زندان یوسف او
زلیخایش دل نالان ندارد
۳
خلیل او حریف آتشی نیست
کلیمش یک شرر در جان ندارد
۴
به صرصر در نیفتد زورق او
خطر از لطمهٔ طوفان ندارد
۵
یقین را در کمین بوک و مگر نیست
وصال اندیشهٔ هجران ندارد
۶
کجا آن لذت عقل غلط سیر
اگر منزل ره پیچان ندارد
۷
مزی اندر جهانی کور ذوقی
که یزدان دارد و شیطان ندارد
نظرات
حبیب اکبری
راشد اقبال