اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۲۱۸ - می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر

۱

می تراشد فکر ما هر دم خداوندی دگر

رست از یک بند تا افتاد در بندی دگر

۲

بر سر بام آ ، نقاب از چهره بیباکانه کش

نیست در کوی تو چون من آرزومندی دگر

۳

بسکه غیرت میبرم از دیدهٔ بینای خویش

از نگه بافم به رخسار تو رو بندی دگر

۴

یک نگه یک خندهٔ دزدیده یک تابنده اشک

بهر پیمان محبت نیست سوگندی دگر

۵

عشق را نازم که از بیتابی روز فراق

جان ما را بست با درد تو پیوندی دگر

۶

تا شوی بیباک تر در ناله ای مرغ بهار

آتشی گیر از حریم سینه ام چندی دگر

۷

چنگ تیموری شکست آهنگ تیموری بجاست

سر برون می آرد از ساز سمرقندی دگر

۸

ره مده در کعبه ای پیر حرم اقبال را

هر زمان در آستین دارد خداوندی دگر

تصاویر و صوت

کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری با مقدمهٔ احمد سروش - تصویر ۳۱۴

نظرات