
اقبال لاهوری
بخش ۲۲۹ - بیار باده که گردون بکام ما گردید
۱
بیار باده که گردون بکام ما گردید
مثال غنچه نواها ز شاخسار دمید
۲
خورم بیاد تنک نوشی امام حرم
که جز به صحبت یاران رازدان نچشید
۳
فزون قبیلهٔ آن پخته کار باد که گفت
چراغ راه حیات است جلوهٔ امید
۴
نوا ز حوصلهٔ دوستان بلند تر است
غزل سرا شدم آنجا که هیچکس نشنید
۵
عیار معرفت مشتری است جنس سخن
خوشم از آنکه متاع مرا کسی نخرید
۶
ز شعر دلکش اقبال میتوان در یافت
که درس فلسفه میداد و عاشقی ورزید
نظرات