
اقبال لاهوری
بخش ۲۳۶ - فریب کشمکش عقل دیدنی دارد
۱
فریب کشمکش عقل دیدنی دارد
که میر قافله و ذوق رهزنی دارد
۲
نشان راه ز عقل هزار حیله مپرس
بیا که عشق کمالی ز یک فنی دارد
۳
فرنگ گرچه سخن با ستاره میگوید
حذر که شیوهٔ او رنگ جوزنی دارد
۴
ز مرگ و زیست چه پرسی درین رباط کهن
که زیست کاهش جان مرگ جانکنی دارد
۵
سر مزار شهیدان یکی عنان در کش
که بی زبانی ما حرف گفتنی دارد
۶
دگر بدشت عرب خیمه زن که بزم عجم
می گذشته و جام شکستنی دارد
۷
نه شیخ شهر نه شاعر نه خرقه پوش اقبال
فقیر راه نشین است و دل غنی دارد
نظرات