اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۲۳۸ - به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است

۱

به شاخ زندگی ما نمی ز تشنه لبی است

تلاش چشمهٔ حیوان دلیل کم طلبی است

۲

حدیث دل به که گویم چه راه بر گیرم

که آه بی اثر است و نگاه بی ادبی است

۳

غزل به زمزمه خوان پرده پست تر گردان

هنوز نالهٔ مرغان نوای زیر لبی است

۴

متاع قافلهٔ ما حجازیان بردند

ولی زبان نگشائی که یار ما عربی است

۵

نهال ترک ز برق فرنگ بار آورد

ظهور مصطفوی را بهانه بولهبی است

۶

مسنج معنی من در عیار هند و عجم

که اصل این گهر از گریه های نیم شبی است

۷

بیا که من ز خم پیر روم آوردم

می سخن که جوان تر ز باده عنبی است

تصاویر و صوت

نظرات