
اقبال لاهوری
بخش ۲۴۴ - در جهان دل ما دور قمر پیدا نیست
۱
در جهان دل ما دور قمر پیدا نیست
انقلابیست ولی شام و سحر پیدا نیست
۲
وای آن قافله کز دونی همت میخواست
رهگذاری که درو هیچ خطر پیدا نیست
۳
بگذر از عقل و در آویز بموج یم عشق
که در آن جوی تنک مایه گهر پیدا نیست
۴
آنچه مقصود تگ و تاز خیال من و تست
هست در دیده و مانند نظر پیدا نیست
نظرات