
اقبال لاهوری
بخش ۲۵ - رهی در سینهٔ انجم گشائی
۱
رهی در سینهٔ انجم گشائی
ولی از خویشتن ناآشنائی
۲
یکی بر خود گشا چون دانه چشمی
که از زیر زمین نخلی بر آئی
نظرات