اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۲۸۳ - نوای مزدور

۱

ز مزد بندهٔ کرپاس پوش محنت کش

نصیب خواجهٔ ناکرده کار رخت حریر

۲

ز خوی فشانی من لعل خاتم والی

ز اشک کودک من گوهر ستام امیر

۳

ز خون من چو زلو فربهی کلیسا را

بزور بازوی من دست سلطنت همه گیر

۴

خرابه رشک گلستان ز گریهٔ سحرم

شباب لاله و گل از طراوت جگرم

۵

بیا که تازه نوا می تراود از رگ ساز

مئی که شیشه گدازد به ساغر اندازیم

۶

مغان و دیر مغان را نظام تازه دهیم

بنای میکده های کهن بر اندازیم

۷

ز رهزنان چمن انتقام لاله کشیم

به بزم غنچه و گل طرح دیگر اندازیم

۸

به طوف شمع چو پروانه زیستن تا کی؟

ز خویش اینهمه بیگانه زیستن تا کی؟

تصاویر و صوت

کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری با مقدمهٔ احمد سروش - تصویر ۳۴۰

نظرات