اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۱۵ - این جهان چیست صنم خانهٔ پندار من است

۱

این جهان چیست صنم خانهٔ پندار من است

جلوهٔ او گرو دیدهٔ بیدار من است

۲

همه آفاق که گیرم به نگاهی او را

حلقه ئی هست که از گردش پرگار من است

۳

هستی و نیستی از دیدن و نا دیدن من

چه زمان و چه مکان شوخی افکار من است

۴

از فسون کاری دل سیر و سکون غیب و حضور

اینکه غماز و گشاینده اسرار من است

۵

آن جهانی که درو کاشته را می دروند

نور و نارش همه از سبحه و زنار من است

۶

ساز تقدیرم و صد نغمهٔ پنهان دارم

هر کجا زخمهٔ اندیشه رسد تار من است

ای من از فیض تو پاینده نشان تو کجاست

این دو گیتی اثر ماست جهان تو کجاست

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
ف-ش
۱۳۸۸/۱۰/۱۸ - ۰۳:۰۳:۳۰
این جهان چیست صنم خانهٔ پندار من استجلوهٔ او گرو دیدهٔ بیدار من استهمه آفاق که گیرم به نگاهی او راحلقه ئی هست که از گردش پرگار من استاقبال به اصالت خود یاخودی توجه مخصوص دارد ودر زمینه لزوم خودشناسی ابیات فراوان گفته است ازابیات فوق چنین برمیآید که:دنیائی که میبینیم چشم و پندارما آنرا ساخته استبا این بیان کسی نمیداند که این جهان حقیقتا چه شکلی است و جهان بینی حقیقی از چه قراراستاین موضوعی است که فیزکانان جدید هم آنرا دریافته اند در بعضی آثارشان نوشته اند که مثلا اتم باعتبار مشاهده کننده اتم است و خارج از این بینش ما معلوم نیست که چیستهم میدانیم که از نظر فیزیک اجسام جامد و متکاثف دراصل تو خالی هستند وبرای ما محسوس نیست وبسیار نکات دیگر ..پس معلوم میشودکه نمیتوانیم نسبت به دنیا نگاه جزمی وثابت داشته باشیم این مطلب کمک میکند که انسان متوجه ماوراء الطبیعه شود و باصطلاح دین عالم غیب را که براین عالم احاطه داردتصدیق نماید