اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۸۵ - شراب میکدهٔ من نه یادگار جم است

۱

شراب میکدهٔ من نه یادگار جم است

فشردهٔ جگر من به شیشهٔ عجم است

۲

چو موج می تپد آدم به جستجوی وجود

هنوز تا به کمر در میانهٔ عدم است

۳

بیا که مثل خلیل این طلسم در شکنیم

که جز تو هر چه درین دیر دیده ام صنم است

۴

اگر به سینهٔ این کائنات در نروی

نگاه را به تماشا گذاشتن ستم است

۵

غلط خرامی ما نیز لذتی دارد

خوشم که منزل ما دور و راه خم بخم است

۶

تغافلی که مرا رخصت تماشا داد

تغافل است به از التفات دمبدم است

۷

مرا اگرچه به بتخانه پرورش دادند

چکید از لب من آنچه در دل حرم است

تصاویر و صوت

نظرات