اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۸۸ - عاشق آن نیست که لب گرم فغانی دارد

۱

عاشق آن نیست که لب گرم فغانی دارد

عاشق آنست که بر کف دو جهانی دارد

۲

عاشق آن است که تعمیر کند عالم خویش

در نسازد به جهانی که کرانی دارد

۳

دل بیدار ندادند به دانای فرنگ

این قدر هست که چشم نگرانی دارد

۴

عشق ناپید و خرد می گزدش صورت مار

گرچه در کاسهٔ زر لعل روانی دارد

۵

درد من گیر که در میکدها پیدانیست

پیر مردی که می تند و جوانی دارد

تصاویر و صوت

کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری با مقدمهٔ احمد سروش - تصویر ۲۱۷

نظرات