
ایرج میرزا
بخش ۱
۱
شنیدم من که عارف جانم آمد
رفیقِ سابقِ طهرانم آمد
۲
شدم خوشوقت و جانی تازه کردم
نشاط و وَجدِ بیاندازه کردم
۳
به نوکرها سپردم تا بدانند
که گر عارف رسد از در نرانند
۴
نگویند این جَنابِ مولوی کیست
فُلانی با چنین شخص آشنا نیست
۵
نهادم در اطاقش تختِ خوابی
چراغی، حوله ای، صابونی، آبی
۶
عرقهایی که با دقّت کشیدم
به دستِ خود دَرونِ گنجه چیدم
۷
مهیّا کردمش قِرطاس و خامه
برایِ رفتنِ حمّام جامه
۸
فراوان جوجه و تیهو خریدم
دوتایی احتیاطاً سر بریدم
۹
نشستم منتظر کز در در آید
ز دیدارش مرا شادان نماید
تصاویر و صوت

نظرات
هیچ
محمد تدینی
مهدی الهی